میم سینآ



من توی دوران نوجوانی ام هیچ وقت توی قید و بند ظاهرم نبودم. حقیقتش این است که به خاطر یکسری مشکلاتی که با ظاهرم داشتم بر این باور بودم که زشت تر از آن هستم که هیچ تلاشی نمی تواند کاری کند کمی بهتر به نظر برسم. هیچ لوازم آرایشی نداشتم و لباس های زشت و شق و رق می پوشیدم. جوری که الان با دیدن بعضی عکس های آن دورانم خودم وحشت می کنم!

یادم می آید یک بار با یکی از خانم خبرنگارهایی که همیشه با من مهربان بود توی یکی از دانشگاه های معروف کشور می گشتیم و دنبال خبر گرفتن بودیم و وقتی رفتیم توی سرویس بهداشتی رژلبش را از توی کیفش کشید بیرون و کشید روی لب هایم. این دوران همان دوران زشتی من بود که عقیده داشتم هیچ چیزی نمی تواند کاری کند که خوشگل تر باشم. ولی جلویش را نگرفتم. بهم گفت: "یه دختر باید همیشه به خودش برسه و یه کم دست ببره توی صورتش."

تغییرات من توی این نظر بعد از بیست سالگی ام اتفاق افتاد که به واسطه یک تغییر اساسی توی چهره ام فکر کردم شاید الان بد نباشد کمی بیشتر به خودم برسم. نه اینکه شیک پوش شده باشم. ابدا. ولی مدتی است توی خرید لباس بیشتر دقت می کنم. قبل از بیرون رفتن مدت زمان بیشتری جلوی آینه وایمیستم. و منی که تا سال ها چیزی از لوازم آرایشی نمی دانستم الان همیشه توی جامدادی دانشگاهم به غیر از خودکار و مداد و پاک کن، رژلب و پنکیک و کرم ضدآفتاب هم پیدا می شود. به مرحله ای رسیده ام که هیچ وقت بدون رژ روی لب هایم پا نمی گذارم توی دانشگاه. و گاهی فقط برای خوش حال کردن خودم لاک سرخ و قرمز می زنم.

شاید این هم یک دوره گذار باشد و چند سال دیگر دلم بخواهد از همان فلسفه ای پیروی کنم که خود نوجوانم سفت و سخت بهش پایبند بود.


می خواهم بهش فکر نکنم و به زندگیم برسم ولی نمی شود. پسره آمده کلی عکس از خودش پست کرده توی اینستاگرام با چسب روی دماغش در زمان ها  و مکان های مختلف. یعنی یک دانه عکس بدون این بزرگوار روی صورتش نیست. "من با چسب دماغم توی باغ" "من با چسب دماغم توی توالت" "من با چسب دماغم کنار رفیق فابریکم" "من با چسب دماغم در حال ژست گرفتن"  البته هر کسی حق دارد هر چه می خواهد پست کند و اصلا هزار تا عکس این شکلی بگذارد ولی برای من کمی عجیب است. داستان چسب روی دماغ این آقا شبیه لباس های من است که از بس همین چند دست لباس را همه جا پوشیده ام و توی همه عکس هایم یک رنگ هستم حالم دیگر از عکس های خودم به هم می خورد. تصمیم من برای پوشیدن این لباس ها اقتصادی است ولی دلایل او چیست؟

می خواهد بگوید من دماغ عمل کرده ام؟

می خواهد بگوید پول دار بوده ام دماغ عمل کرده ام؟

نکند چسب زخمش از این چسب زخم های مارک دار است که ما فقیر فقرا توان خریدش را نداریم و من از بس ندید پدید هستم نمی توانم این نکته را درک کنم؟

شاید با چسب روی دماغش بدون چسب خوشگل تر به نظر می رسد؟

دوست دخترش عاشق چسب روی دماغ است؟ دخترها به خاطر همین چسب به دامش افتاده اند؟

چسب جوری چسبیده و هیچ جوره جدا شدنی نیست؟

کلهم نشسته ام دارم توی امور خصوصی مردم دخالت می کنم از خودم هم خجالت نمی کشم! اصلا توی مرحله اول خجالت نکشیدم رفتم همچین پیجی را نگاه کردم؟ کلا احتیاج دارم یکی بیاید درس اخلاقیات بهم بدهد!


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قاطی پاتی نرم افزار کامپیوتر download قلمدان محیط زیست تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. Honor10 استخدام- Iran Download دومن درمن تا شقایق هست، زندگی باید کرد