من توی دوران نوجوانی ام هیچ وقت توی قید و بند ظاهرم نبودم. حقیقتش این است که به خاطر یکسری مشکلاتی که با ظاهرم داشتم بر این باور بودم که زشت تر از آن هستم که هیچ تلاشی نمی تواند کاری کند کمی بهتر به نظر برسم. هیچ لوازم آرایشی نداشتم و لباس های زشت و شق و رق می پوشیدم. جوری که الان با دیدن بعضی عکس های آن دورانم خودم وحشت می کنم!

یادم می آید یک بار با یکی از خانم خبرنگارهایی که همیشه با من مهربان بود توی یکی از دانشگاه های معروف کشور می گشتیم و دنبال خبر گرفتن بودیم و وقتی رفتیم توی سرویس بهداشتی رژلبش را از توی کیفش کشید بیرون و کشید روی لب هایم. این دوران همان دوران زشتی من بود که عقیده داشتم هیچ چیزی نمی تواند کاری کند که خوشگل تر باشم. ولی جلویش را نگرفتم. بهم گفت: "یه دختر باید همیشه به خودش برسه و یه کم دست ببره توی صورتش."

تغییرات من توی این نظر بعد از بیست سالگی ام اتفاق افتاد که به واسطه یک تغییر اساسی توی چهره ام فکر کردم شاید الان بد نباشد کمی بیشتر به خودم برسم. نه اینکه شیک پوش شده باشم. ابدا. ولی مدتی است توی خرید لباس بیشتر دقت می کنم. قبل از بیرون رفتن مدت زمان بیشتری جلوی آینه وایمیستم. و منی که تا سال ها چیزی از لوازم آرایشی نمی دانستم الان همیشه توی جامدادی دانشگاهم به غیر از خودکار و مداد و پاک کن، رژلب و پنکیک و کرم ضدآفتاب هم پیدا می شود. به مرحله ای رسیده ام که هیچ وقت بدون رژ روی لب هایم پا نمی گذارم توی دانشگاه. و گاهی فقط برای خوش حال کردن خودم لاک سرخ و قرمز می زنم.

شاید این هم یک دوره گذار باشد و چند سال دیگر دلم بخواهد از همان فلسفه ای پیروی کنم که خود نوجوانم سفت و سخت بهش پایبند بود.

داستان رژهای من!

داستان های چسب دماغ!

توی ,نمی ,ام ,کنم ,یک ,الان ,نمی تواند ,تواند کاری ,لب هایم ,می کنم ,که به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه سندس روانشناسي و مديريت خاكستر گفت آتش را مي بخشم ولي تبررا هرگز لوازم آرایشی ارگانیک ایرانی زیرخاکی | دفینه | گنج hschoolkordi1 storyy شماره دعانویس در ولنجک09013148570, شماره دعانویس در الهیه09013148570, شماره دعانویس در جردن09013148570, شماره دعانویس در اقدسیه09013148570, شماره دعانویس در فرما علی ایکس اجناس فوق العاده